من اومدم با کلی خبر...

وااااااااااای سلام.خیلی خوشحالم.خیلی زیاد.فردا دارم میرم مسافرت.با دوستام.خیلی هیجان زیادی دارم.آخه عمرا فک نمیکردم مامانم اینا بذارن.با بدبختی راضیشون کردم.دو روزس ولی فک کنم ایشالا اگه مشکلی پیش نیاد خیلییییییییییی خوش بگذره.

داشتم فک میکردم چه مدت طولانییه هیچی ننوشتما!!!!!!!!!
چقد بی معرفت شدم

بالاخره کتابرو تموم کردم.فوق العاده بود.خیلی دوسش داشتم.مخصوصا اینکه موقعی خوندمش که اصلا شرایط روحی خوبی نداشتم ولی کلی آرومم کرد.من قبلنا اصلا کتاب نمی خوندم.شاید از اول زندگیم تا پارسال رو هم دوتا کتاب غیر درسیم نخونده بودم.ولی حالا خیلی خوشحالم که دارم شرو میکنم به خوندن.الانم دارم یه مجموعه داستان کوتاه می خونم.خیلی باحاله.خیلی زیاد.

وای بگم از ترم جدید که هنوز شرو نشده عین سگ همه استادا کار ریختن رو سرم.اصلا وقت سر خاروندن ندارم(آره جون عمم.یکی نیس بگه اگه به جای علافی هرروز تو دانشگاه بری بشینی درس بخونی وقت زیادم میاری).خلاصه اینکه سرمان خیلی شلوغ پلوغه.اینا مثلا بهانه بود برای دیر آپ کردنم

دیگه اینکه معدل ترم قبلم خوب شد.خوشحال شدم یه عالمه.

خدا امروز خیلی بهم حال داد.دستش درد نکنه.با اینکه اینهمه اذیتش میکنم بازم صدامو شنید و جوابمو داد.

الان رفته بودم کلی خرت و پرت واسه فردا خریدم.امیدوارم تو کولم جا بشه

دیگه اینکه الان حالم خوبه و خوشحالمو ملالی نیس جز دلتنگی برای نظرات شما و پاسخای طولانی خودم.امیدوارم بعد این مدت دوستای همیشگیم بلاگمو یادشون نرفته باشه.من که مرتب به همشون سر میزنم.

خیلی ذوق مرگم.برم وسایلمو آماده کنم.

راستی دلنوازانو خیلی دوس دارم.مخصوصا آهنگ تهشو.البته اون یکی اهنگشو که مال تبلیغش بودو بیشتر دوس دارم.

فعلا خدافظ.قول میدم دفه بعدی زوتر آپ کنم.


تابستونم رفت.........

امروز خونه موندم.هیچ جایی نرفتم.چقد تنهایی کسل کنندس.الان میرم میشینم فیلم نگا می کنم.اااااااااااه تا شنبه هیچ کاری ندارم که بکنم.میخوام یه گوری برم.ولی فک کنم خونه نشین بمونم.انقد این چند روزه بیرون رفتم که مامانم کلی شاکیهفک کنم واسه همینه بد عادت شدم.هی میخوام برم بیرون.

ایول که تابستونم تموم شدو ما هیچ جایی نرفتیم.دریغ از حتی یه تهران گردی.حالا شهرای دیگه رفتن بخوره تو سرمون.ولی اینو می دونم که این تابستون بهترین تابستون عمرم بود.روزای خوب این تابستونو هیچ وقت فراموش نمی کنم.بهترین لحظه هایی که گذشت . امیدوارم همیشه بازم باشه.

سعی میکنم هیچ وقت خاطراتشو فراموش نکنم.

خداحافظ بهترین تابستون زندگی من.دلم برات از الان تنگ شده

روز عالیییییییییییییییییییییی

وای که چقد امروز بمن خوش گذشت.چقد بگم که واقعا اندازش باشه نمیدونم.یکی از بهترین روزام بود.با تمام وجودم از تک تک لحظه هاش لذت بردم.خوشی و لمس کردم.به این میگن یه روز عالی.بدون ناراحتی.بدون ناخوشی.البته خوب همشو مدیون حضور یه آدمم که واقعا بهم روحیه میده.چه لحظه هایی بود.حیف که تموم شد.ولی مطمئنم حالا حالاها اثر خوبش روم هس.

امروز رفتیم شهربازی.انقد کیف داد که نگو.الان از خوشی میخوام بپرم رو هوا.الان ته فازم.ته همه چی.انقد توپم که خدا میدونه.و چقدم خدا بهم حال داد.با همون اکیپی که خیلی دوس داشتم رفتم و اون آدمای "زائد" و مزاحم همیشگیم نیومدن.کلا همه چی به کام بود.کاشکی از این روزای خوب زیاد باشه.خیلی توپم.فک کنم 100 دفه این جملرو گفتمD:

واااااااای چقد برنامه های دیروز واسه عید صداو سیما چرت و حال بهم زن بود.بالا آوردم رسما.مخصوصا با برنامه های لوس کانال 5اش.اگه کسی مثل من وقت گرانبهاشو یه تف یا حتی خلت کرده روشو بعدم انداخته تو جوبو نشسته پای این برنامه باید صمیمانه بهش تسلیت بگم و باهاش همدردی کنم.رسما دیروز ری...ن به وقت ما.دلم میخواس زنگ بزنم صدا سیما و کل مادر و پدر و خواهر و برادر و ایل و تبارشونو یکی کنم.ولی حیف که را نداد.حالم جدا بهم خورد.ولی هرچی که بود امروز جبران شد.خیلیییییییییییی خوشحالم.انقد که نمیدونم چیکار کنم

به امید روزای عالی تر.